آهنگ مانی رعد ظلمت

متن ترانه مانی رعد به نام ظلمت

تاریکه همجا انگار رفتن برقا
توی دلم بپاست رسماً بلوا
نیست حتی یه شمع
تو اعماق ظلمات قاطیِ یه جمع
شدمو افتادم باهاشون تو یه مسیر
مسیری که با تاریکیه اسیر
یه سریا همش غُر میزنن
یه سریام تو اون وضع باز همو دور میزنن
یه سریا برا هم میکنن چاله
با هر زور از بین میرن چاره
برا بغل دستیشون
انگار نه انگار نیست نور تو هستیشون
یه سریام میرن تو نقشِ
منفور و جلویی میکنن پخشِ
زمینو میزنن بهش ریشخند
جای اینکه باشن یه ذره اندیشمند
تو این راه پُر بچست
که هر کدوم به نوعی درحال زدن زجست
ولی نمیکنه کسی اعتنایی
بهشونو انسانیت انگار اعتباری
نداره دیگه
انگار قرار دیگه نکارِ دیگه
تو خودش معرفتو بشر
باورم به نور رسیده تهِ خطو تشر
میزنم به زندگی که نی برام قشنگ
شده زندگی برام مثل نون بیات
از وقتی که به کل تو این حیات
نور رفته از یاد
اما هنوز فکر اینکه هیچ وقت نیاد
می‌کنه دیوونم
حس میکنم بی روحم
درکم می‌کنی وقتی مثل من باشی
اگه دچار حس من باشی

نه خورشیدی هست ، نه ماهی و نه ستاره

ببین ما اسیریم تو یه ظلمت
طوری که شده غربت
روزای میهن
برامونو همینطوری روزای دیگن
آره ،،،
بجای اینکه کنیم پشت به هم
بهتره تو این وضع باشیم پشت هم
پشت انسانیت
پشتِ انصاف اگه انصافی هست
آره،،،
باس بمونیم پشت صداقت
پشت سخاوت
جای اینکه کله هارو زیر آب کنیم
برا رشدِ صدارت
یقیناً ولی
همگی باهم غریبیم
همش برای هم تو فکرای پلیدیم
همش از هم طلب داریم
نفرت از هم تو هر روز یه سبد داریم
که پُرِ، درصورتی که پُرِ عشق
باس باشه اون سبد
که یهو ببینی پُرِ چشم
از شوق تا ابد
بزار کامل تر بگم
ما باس اعتقاد به اتحاد یادمون بیاد
احسان ، انصاف یادمون بیاد
که انصاف ، اتحاد ، احسان ، عشق عناصر نوریه
که چیره بَراین ظلمت میشه وتو فکرمی‌کنی جای دوریه
ولی نیست ، تو قلبتِ

اونو دریاب